سکویی چرخدار برای حرکت دادن دوربین فیلمبرداری که معمولاً برای دقت و بی صدایی با دست حرکت داده میشود. ارابه گاهی روی ریل و گاهی با چرخهای لاستیکی روی سطوح صاف قابل حرکت است فیلمبردار و مسئول تنظیم عدسی براین سکوی چرخدار قرار می گیرند.
حرکت دوربین روی سکوی چرخدار را هم Dolly می گویند.
● دستگاه نمایشProjector
همان که به فارسی اصطلاحاً آپارات می گویند.
● دکوپاژDecoupage
طرح و شکل فنی فیلم به ترتیب و نظام نماها، حرکت دوربین و سایرخصوصیات فنی در فیلمنامه نویسی. «دکوپاژ» کردن فیلمنامه یعنی بعداز نوشتن شرح صحنه و گفتگوها. اضافه کردن نکات فنی مربوط به فیلمبرداری، مثل نوع «نما» (نزدیک ، دور و …) حرکت دوربین، نوع عدسی و غیره. فرانسوی ها محسوس نبود. اصطلاح «دکوپاژ پلاستیک» را به کار میبرند.
لازم به ذکر است دکوپاژ کردن فیلمنامه فقط توسط کارگردان صورت می گیرد و فیلمنامه نویس اجازه نوشتن فیلمنامه دکوپاژ شده را ندارد.
● دوربین ذهنیSubjective camera
«نما»یی که ظاهراً از دریچه چشم قهرمان داستان یا کسی که تماشاگر صحنه است نشان داده میشود. یعنی دوربینی جای چشم (و داخل ذهن) او قرار دارد.
این اصطلاح همچنین معادل است با «نمای دید) The point of view shot که اختصاراً P.O.V گفته میشود.
● دیزآلوت داخل تصاویر Dissolve
محو تدریجی یک تصویر و ظهور تدریجی تصویری دیگر بر آن تداخل تصویرها یک جور نقطه گذاری در بیان داستان و نمودار گذشت زمان و تغییر مکان است.
تداخل تصویرها را Lump Dissolveهم می گویند.
● دیفوزرDiffuser
ورقه ای از جنس پارچه ظریف و یا گاز (شبکه ریزبافت) جلوی منبع نور صحنه قرار داده میشود که نوری که موقع فیلمبرداری بر صحنه می تابد پخش شود تا سایه روزشنها به اصطلاح نرم شوند. برخی این اصطلاح را دیفیوز نیز تلفظ می کنند.
● راشRushes
نسخه چاپ شده (مثبت) نگاتیوهای فیلمبرداری شده همراه با صدا را «راش» می نامند. بازبینی «راش» ها برای کنترل نتیجه کار انجام می گیرد. در پایان فیلمبرداری «راش» ها دراختیار تدوین کننده فیلم قرار می گیرد تا در دومرحله تدوین اولیه (راف کات) و تدوین نهایی (ناین کات) به صحنه های فیلمبرداری شده نظم و ریتم پیشرفت منطقی داستان را بدهد.
● راف کات Rough cut
یکی از مراحل تدوین فیلم، بریدن فیلم و سرهم کردن صحنه ها، به نحوی که صحنه ها فقط مطابق تداوم داستانی دنبال هم قرار بگیرند و بین «نما» های منفر پیوند تمیز و بدون جهش نباشد.
● رفلکتور Reflector
سطح شفاف بازتاباننده نور (معمولاً دارای آب نقره) که در فیلمبرداری صحنههای نارنجی نور خورشید را به وسیله آن به صحنه باز می تابانند و وسیله ای برای تأمین روشنایی صحنه است.
● رویداد موازیParallel Action
دو واقعه ی همزمان که در فیلم به طور موازی و همگام پیش برده شوند. نظیر صحنه ای که در آن کسی قصد قهرمان زن فیلم را داشته باشد و در همین خلال ما قهرمان مرد داستان را ببینیم که دارد به سرعت و شتابان خود را به محل واقعه میرساند تا زن را نجات دهد و این دو واقعه مرتب به طور متناوب، یک تکه از یکی و تکه ای از دیگری، نشان داده شوند. شیوه نشان دادن متناوب این دو واقعه را تدوین و قطع موازی می گویند.
● زاویه، زاویه دید Angel,Angel of view
زاویه ای که در آن نگاه دوربین فیلمبرداری «موضوع» را دربرمی گیرد. عدسی زاویه بازwide Angle حوزه وسیعتری را شامل میشود. عدسی تله فتو Telephoto (مخصوص فیلمبرداری از دور) حوزه باریکتری را نشان میدهد. دوربین اگر از پایین به موضوع نگاه کنند، از زاویه سربالا Low Angle فیلمبرداری می کند و برعکس از زاویه سرازیرHigh Angle فیلمبرداری می کند.
● زاویه مخالفReverse Angle
«نما»یی که جهت مقابل و مخالف «نما»ی قبل از خود را نشان میدهد. مثل صحنه گفتگو که اول یک شخص نشان داده میشود و بعد در زاویه مخالف طرف مقابل وی.
● سروصداهای متفرقهSound Effects
تمام صداهای فیلم به جز گفتگوها و موسیقی،سروصداهای مختلف (صدای پا،موتور اتومبیل، ریزش آب، غرش هواپیما و غیره).
● سکانس (فصل)Sequence
قسمتی از فیلم که خود به خود جزئی کامل است و معمولاً با «روشن شدن تدریجی تصویر»Fade-in شروع و به «تاریکی تدریجی» Fade-outختم میشود. اگر خواسته باشیم فیلم را به داستان بلند شبیه کنیم< «سکانس» معادل «فصل» در کتاب خواهد بود.
● سناریو (فیلمنامه)Scenario
واژه ای ایتالیایی، طرح داستان فیلم که صحنه به صحنه و فصل به فصل دنبال هم آمده و نمودار وقایع و شخصیتهای ماجرا باشد. این واژه در سینمای فرانسه و ایتالیا مرسوم است و معادل آن ……. آمریکا و انگلیس Screen play است.
نظرات
ارسال نظر